دوست پسر دمدمی مزاج
پارت 29
ج : نه فقط داشتم فکر میکردم لباسات رو در بیاری بهتره آخه سینههات خیلی قشنگ بود . با یه لحن خندهدار گفت جونگکوک ادامه داد : فرمشون خیلی خوب بود !. و با دست گردیشونو نشون داد .
جونگکوک ات رو چسبوند به دیوار .
ج : منو تحریک نکن وگرنه دردش از دیشبم بیشتر میشه !
ات جون کوک را با دست کنار زد و رفت .
جونگ کوک خندید .
ج : برو دست و صورتتو بشور بیا صبحونه بخور .
ات رفت سمت دستشویی دست و صورتشو شست برگشت و نشست روی میز صبحونه .
جونگکوک : دیشب چطور بودم ؟ اولین بارم بود فکر کنم توش خوب بودم ! ات خندید .
ات : اصلاً هم خوب نبودی من بهتر بودم !.
ج : اوووو ... ! مثل اینکه خوشت اومده !!.
ادامه دارد ... .
ج : نه فقط داشتم فکر میکردم لباسات رو در بیاری بهتره آخه سینههات خیلی قشنگ بود . با یه لحن خندهدار گفت جونگکوک ادامه داد : فرمشون خیلی خوب بود !. و با دست گردیشونو نشون داد .
جونگکوک ات رو چسبوند به دیوار .
ج : منو تحریک نکن وگرنه دردش از دیشبم بیشتر میشه !
ات جون کوک را با دست کنار زد و رفت .
جونگ کوک خندید .
ج : برو دست و صورتتو بشور بیا صبحونه بخور .
ات رفت سمت دستشویی دست و صورتشو شست برگشت و نشست روی میز صبحونه .
جونگکوک : دیشب چطور بودم ؟ اولین بارم بود فکر کنم توش خوب بودم ! ات خندید .
ات : اصلاً هم خوب نبودی من بهتر بودم !.
ج : اوووو ... ! مثل اینکه خوشت اومده !!.
ادامه دارد ... .
- ۵.۵k
- ۰۱ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط